تأثیر عطرها بر فعالیت روانی - فیزیولوژیکی انسان: با اشاره خاص به پاسخ الکتروانسفالوگرافی انسان

 

چکیده

تأثیر عطرهایی مانند عطرها و خوشبوکننده های اتاق بر فعالیت های روانی و روان انسان از مدت ها قبل شناخته شده است و اهمیت آن به تدریج در صنایع دارویی و آرایشی در حال افزایش است. یک عطر از مواد شیمیایی فرار با وزن مولکولی کمتر از 300 Da تشکیل شده است که انسان از طریق سیستم بویایی آن  را درک می کند. در انسانها، حدود 300 ژن گیرنده بویایی فعال برای تشخیص هزاران مولکول عطر مختلف از طریق خانواده ای بزرگ از گیرنده های بویایی با توالی پروتئین متنوع اختصاص داده شده است.

حس بویایی نقش مهمی در تأثیرات فیزیولوژیکی خلق و خو، استرس و ظرفیت کار دارد. مطالعات الکتروفیزیولوژیکی نشان داده است که عطرهای مختلف بر فعالیت های خود به خودی مغز و رفتار های شناختی تأثیر می گذارد، که توسط الکتروانسفالوگراف (EEG) اندازه گیری می شود. EEG یک معیار زمانی مناسب برای پاسخ در سیستم عصبی مرکزی است و اطلاعاتی در مورد وضعیت فیزیولوژیکی مغز در سلامت و بیماری ارائه می دهد. طیف توان EEG به گروههای فرکانسی مختلفی مانند دلتا (0.5–4 Hz) ، تتا (4–8 Hz) ، آلفا (8–13 Hz) ، بتا (13–30 Hz) و گاما (30–50 Hz) طبقه بندی می شود. و هر نوار با ویژگی های مختلف حالات مغزی ارتباط دارد. EEG کمی از نرم افزار رایانه ای برای تهیه نقشه توپوگرافی فعالیت مغز در مناطق پیشانی، گیجگاهی، جداری و پس سری استفاده می کند. به خوبی شناخته شده است که کاهش فعالیت های آلفا و بتا و افزایش فعالیتهای دلتا و تتا با آسیب شناسی مغز و کاهش شناختی عمومی مرتبط است. در چند دهه گذشته، بسیاری از مطالعات علمی برای بررسی تأثیر استنشاق عطر بر عملکرد مغز انسان انجام شد. این مطالعات نقش مهمی در تحریک بویایی در تغییر شناخت، خلق و خو و رفتار اجتماعی نشان داده اند. هدف این مقاله بررسی ادبیات موجود در مورد تأثیر عطرها بر فعالیتهای روانی و فیزیولوژیکی انسانها با اشاره ویژه به تغییرات EEG است.

 

اجزای عطر

رایحه ها عمدتاً ترکیبات آلی فرار با بوهای مشخص و معمولاً خوشایند هستند. هزاران سال است که از آنها برای ارائه مزایای مختلف، به ویژه برای رفاه جسمی و روانی انسان استفاده می شود. در دهه 1920، رنه-موریس گاتفوس، شیمیدان فرانسوی، واژه آروماتراپی را ابداع کرد و به طور خاص به استفاده از اسانس های معطر طبیعی برای درمان آسیب ها و بیماری ها اشاره کرد امروزه انواع محصولات مصرفی مانند شمع، عطر و سایر محصولات مراقبت شخصی، خوشبو کننده اتاق، مواد شوینده و غیره با مزایای رایحه درمانی به صورت تجاری در دسترس هستند. خواص معطر این محصولات نقش عمده ای در رفتار های روانی - فیزیولوژیکی انسان ها دارد مواد عطر از تماس با پوست گرفته تا استنشاق در معرض مصرف کنندگان قرار می گیرد. اجزای عطر برخی خواص مولکولی خاصی را به منظور ارائه خواص حسی دارند. دارای فشار بخار به اندازه کافی بالا، قطبیت پایین، قابلیت حل شدن در چربی و فعالیت سطحی است. مواد معطر از مخلوط های بسیار پیچیده تا مواد شیمیایی منفرد متفاوت است. مولکولهای عطر عمدتا به وزن مولکولی 200 تا 300 Da محدود می شوند اما در این محدوده، اساساً تعداد زیادی از اجزای معطر وجود دارد و ساختار مولکولی آنها بسیار متنوع است. مواد عطر طبیعی عمدتا از گیاهان، رزین ها، ترشحات حیوانات و متابولیت های آنها به دست می آید.

 

 

تأثیر عطرها بر فعالیت روانی

 

 

در میان اجزای مختلف معطر طبیعی، اسانس ها عوامل اصلی درمانی هستند، که گفته می شود مخلوط فرار و پیچیده ای از اجزای معطر بسیار غلیظ است که از اندام های مختلف گیاه به دست آمده است. حدود 17،500 گونه گیاهی معطر از خانواده های مختلف آنژیو اسپرم وجود دارد که اسانس تولید می کنند، به ویژه Lamiaceae ، Rutaceae ، Myrtaceae ، Zingiberaceae و Asteraceae. روغنهای اساسی حاوی تقریباً 20-60 جزء مختلف در غلظت های مختلف هستند. آنها توسط دو یا سه جزء اصلی در سطوح نسبتاً بالاتر (20 تا 70 درصد) با چندین جزء جزئی دیگر (مقدار کمی) مشخص می شوند. به طور کلی، این اجزای اصلی مسئول پتانسیل های بیولوژیکی اسانس ها هستند. اجزای اسانس ها بر اساس منشأ بیوسنتزی آنها به دو گروه عمده (ترپن ها و ترکیبات معطر) طبقه بندی می شوند. ترپن ها بزرگترین گروه عطرهای طبیعی هستند. طبقه بندی ترپنها عمدتا بر اساس تعداد واحدهای ایزوپرن موجود در ساختار آنها است. بسته به تعداد واحدهای C 5، ترپن ها به همیترپن ها (C 5 )، مونوترپن ها (C 10 )، سسکویترپن ها (C 15 ) و دیترپن ها (C 20 طبقه بندی می شوند.) بر اساس گروههای عملکردی، ترپنها و سایر ترکیبات معطر به هیدروکربنها، الکلها، آلدئیدها، کتونها، فنولها، استرها، اترها و غیره طبقه بندی شده اند. هزاران ساختار مختلف ترپن و معطر در ترکیبات عطر، طبیعی و مصنوعی وجود دارد.

 

در ترپن ها، مونوترپن ها فراوان ترین مولکول های اسانس ها (حدود 90 درصد) با تنوع بسیار زیاد در ساختارها هستند. گرانیول/نرول ، لینالول، سیترونلول، سیترونلال و سیترال مهمترین ترپن ها هستند و به طور گسترده در صنایع عطر استفاده می شوند. در آروماتراپی از گیاهان دارویی و معطر شامل ترنج، زیره، اکالیپتوس، شمعدانی، عرعر، اسطوخودوس، لیمو، لیموترش، نعناع، پرتقال، نعناع فلفلی، کاج ، رزماری، مریم گلی، درخت چای، آویشن و یلانگ یلانگ برای درمان استفاده می شود. انواع اختلالات جسمی و روانی. این گیاهان حاوی اجزای مختلف فعال مونوترپن و سسکویترپن به همراه سایر اجزای معطر هستند. برخی از اجزای عطر با منشاء حیوانی مانند کتونها و استرهای ماکروسیکلیک و ترکیبات نیترو معطر و آروماتیک چند حلقه ای (گروهی از عطرهای مشک) نیز به طور گسترده در صنایع عطر استفاده می شوند. عطرهای طبیعی گیاهان و حیوانات عمدتا تا پایان قرن 19 مورد استفاده قرار می گرفت. در حال حاضر، رایحه های مصنوعی به دلیل کیفیت ثابت و قابل تکرار نسبت به عطرهای طبیعی به طور فزاینده ای استفاده می شوند.

 

فرآیند پویایی

بویایی یک حس ماقبل تاریخ برای انسان و حیوانات است. این ماده به مهره داران و سایر موجودات دارای سیستم بویایی اجازه می دهد تا غذا، جفت، شکارچیان را شناسایی کنند و هم لذت حسی و هم هشدارهای خطر مانند غذای فاسد شده یا خطرات شیمیایی را فراهم می کند. در انسان و حیوانات، این یکی از مهمترین وسایل ارتباط محیط با ما است. مطالعات قبلی بیان می کردند که حتی مقدار کمی از ترکیبات معطر که از طریق تنفس گرفته می شوند، با فعال کردن حافظه بویایی، اثر فیزیکی غیرمستقیم را ایجاد می کنند. علاوه بر این، عطر و بویایی در جهت رفتار انسان بسیار مهم است.

 

 

سیستم بویایی شامل یک اندام حسی (اپیتلیوم بویایی) و مناطق بویایی خاص مغز (پیاز بویایی و قشر بویایی بالاتر) است. مخاط بویایی منطقه ای است که در قسمت فوقانی و خلفی حفره بینی واقع شده است، به ویژه برای تشخیص مولکول های معطر. این شامل اپیتلیوم بویایی و لایه زیرین آن است. به طور کلی، اپیتلیوم بویایی یک فرایند پیوسته نوروژنز را طی می کند که در آن سلولهای عصبی جدید به طور مداوم در طول زندگی بزرگسالان تولید می شوند و این دلیل ناپیوستگی و گسترش مخاط بویایی است. سلول های گیرنده بویایی حاوی مژک هایی هستند که در آن پذیرش مولکولی با عطر اتفاق می افتد و انتقال حسی شروع می شود. در یک طرف، نورونهای گیرنده بویایی از طریق اپیتلیوم گسترش یافته و با مولکولهای معطر موجود در هوا تماس می گیرند. در انتهای دیگر، سلول های گیرنده بویایی در اپیتلیوم آکسون هایی برای نفوذ به صفحه کریبریفرم استخوان تشکیل می دهند و به پیاز بویایی مغز می رسند و در آنجا با سلول های پس از سیناپسی همگرایی می یابند و ساختارهای سیناپسی به نام گلومرول ایجاد می کنند. هر گلومرول ورودی را از نورون های حسی بویایی دریافت می کند که همان نوع گیرنده بو را بیان می کند. گلومرول ها در گروه هایی متصل می شوند که به سلول های میترال و سلول های تافت دار همگرا می شوند. سلولهای میترال و سلولهای تافت دار، نورونهای پیش بینی کننده اثر گذار اولیه پیاز بویایی هستند. از سلولهای میترال ،شکل 10) 

 

فرایند بویایی زمانی شروع می شود که عطرهای جو وارد بینی شده و به مژک سلول های گیرنده متصل می شوند. به طور کلی، تحریک عطر سلول های گیرنده بویایی در بینی شامل تعامل مولکول های عطر با پروتئین های گیرنده بویایی است. در مطالعات قبلی گزارش شده بود که انسانها حدود 350 ژن گیرنده بوی فعال و حدود 560 pseudogenes گیرنده بو دارند. رویدادهای بویایی تحت دو مکانیسم انتقال مختلف همراه با پروتئین G قرار می گیرند. یکی آدنیل سیکلاز را برای تولید چرخه ای آدنوزین مونوفسفات فعال می کند ، دیگری فسفولیپاز C را برای تولید اینوزیتول تری فسفات فعال می کند. سپس آنها مجاری ورود یون های کلسیم، سدیم و کلر به سلول را باز می کنند که منجر به دپلاریزاسیون غشاء و پتانسیل عمل می شود. کشف ژن های گیرنده بویایی تکنیک های ژنتیکی و مولکولی جدیدی را برای پیگیری سازماندهی مسیر بویایی در مغز فراهم می کند.

 

 

تأثیر عطرها بر فعالیت روانی

 

 

سیستم بویایی با ارتباطات نسبتاً مستقیم با ساختارهای مغزی درگیر در حافظه و احساسات مانند هیپوکامپ، تالاموس و قشر پیشانی توصیف می شود. دستگاه بویایی آکسون ها را ترک می کند و پیاز بویایی را ترک می کند و به ساختارهایی که به طور کلی قشر بوی اولیه نامیده می شود، منتقل می شود. قشر پیریفورم بزرگترین ناحیه بویایی است و موقعیت مرکزی را در قشر بویایی اولیه اشغال می کند. به نظر می رسد قشر پیریفورم در انسان در حافظه تشخیص بو نقش دارد. سایر مناطق مهم بویایی اولیه قشر شامل هسته قشر جلویی آمیگدال، قشر پری آمیگدالوئید و قشر انتورینال است. اطلاعات بویایی از قشر بوی اولیه به سایر نواحی قشری و زیر قشری منتقل می شود. علاوه بر این، پری آمیگدالوئید و قشر انتورینال اطلاعات بویایی را به آمیگدال و هیپوکامپ ارائه می دهند.

 

الکتروانسفالوگرافی (EEG)

EEG ثبت نوسان شکل موج الکتریکی در پوست سر مغز انسان است. کاربردهای تشخیصی EEG شامل صرع، اختلالات هوشیاری، مرگ مغزی، زوال عقل، بیماری عروق مغزی یا ساختاری مغز و سایر اختلالات روانی است. کاربرد عملی EEG نویدبخش بزرگی برای افزایش درک ما از فعالیت سیستم عصبی مرکزی انسان در رابطه با تأثیر عطرها بر رفتار مغز است. در سال های اخیر، تعدادی از تکنیک های پیشرفته برای مطالعه تأثیر عطرها بر کنش مغز در دسترس قرار گرفته است. اقدامات روانی و تکنیک های تصویربرداری مغز به طور گسترده ای برای تشخیص فعالیت مغز استفاده می شود. مطالعات قبلی گزارش داده بودند که مطالعات EEG به طور موثر برای درک فعالیتهای خود به خودی مغز و رفتار های شناختی از طریق استنشاق عطر استفاده می شود. علاوه بر این، این مطالعات به وضوح نشان داد که فعالیت EEG انسان در هنگام قرار گرفتن در معرض عطر مستعد تغییر است.

 

 

تأثیر عطرها بر فعالیت روانی

 

 

طیف قدرت EEG توسط Fast Fourier Transform تعیین شد که امکان تجزیه و تحلیل کمی سیگنال ها در مجموع و در باندهای فرکانسی منفرد را می دهد. فعالیت عصبی در مغز با ثبت سیگنال های EEG از پوست سر یا سطح مغز مشخص شد. سیگنال های EEG از پتانسیل های پس سیناپسی تحریکی (دپلاریزاسیون) و بازدارنده (هایپرپلاریزاسیون) در جمعیت سلول های عصبی هرمی، که در لایه های زیرین قشر مغز قرار دارند، ناشی می شود.

 

ثبت EEG نسبتاً ساده ، غیر تهاجمی است و می تواند به عنوان یک روش عینی برای ارزیابی سیستم بویایی عمل کند. دستیابی به نتایج در مدت زمان کوتاه ممکن است و نیازی به همکاری فعال افراد ندارد مطالعات مربوط به EEG مرتبط با بو ممکن است به درک فعالیتهای روانی-فیزیولوژیکی ناشی از عطرهای مختلف منجر شود.

 

تأثیر استنشاق عطر بر فعالیت EEG

چندین مطالعه نشان داده است که تأثیر عطرهای مختلف بر خلق و خو ، فیزیولوژی و رفتار به دلیل توانایی مستقیم و ذاتی عطر در تعامل و تأثیر بر سیستم عصبی مرکزی است. علاوه بر این، عطرها بر شرایط مختلف روحی و جسمی انسان تأثیر زیادی می گذارند. ضبط EEG ساده ترین و دقیق ترین روش برای درک تاثیر عطرها بر واکنش مغز است. در مطالعه EEG ، فرد بی سر و صدا نشسته است و از او خواسته می شود که عطر مورد علاقه محقق را استنشاق کند. متعاقباً، داده های EEG در طول این تحریک بویایی جمع آوری شده و بعداً تجزیه و تحلیل می شود.

 

لوریگ (Lorig) به وضوح EEG انسان و واکنش بو را بررسی کرد و ارتباط بین بویایی و زبان را مورد بحث قرار داد. ون تولر (Van Toller) اظهار داشت که اندازه گیری فعالیت الکتریکی مغز با استفاده از ضبط EEG در حال حاضر اطلاعات جدیدی در مورد نحوه پردازش سیگنال های بو توسط مغز ارائه می دهد. علاوه بر این، مارتین (Martin) اثرات درمانی بوها را بر رفتارهای مرتبط با سلامت مرور کرد. ون تولر(Van Toller)  و همکاران پیشنهاد کرد که ضبط EEG از الکترودهای قدامی بیشتر می تواند مربوط به پاسخ های روان سنجی باشد و سپس مشخص شد که مغز محققان حرفه ای عطر به بوها در ناحیه پیشانی واکنش نشان می دهد و عملکرد قشر اوربیتوفرونتال را به دلیل نیاز شغلی این افراد برای تشخیص یا تشخیص بوها نشان می دهد. در مطالعه دیگری، فرم ترکیبی تای چی/یوگا به طور قابل توجهی حالت آرامش را افزایش داده و همچنین به سمت افزایش فعالیت تتا EEG تمایل داشت. 

 

در مطالعه EEG ، فعال شدن موج آلفا مهمترین پارامتر است و عمدتا بر تغییرات روانی مثبت/منفی در طول قرار گرفتن در معرض مولکولهای معطر تأثیر می گذارد. ماسوموتو(Masumoto) و همکاران  پیشنهاد کرد که روند افزایشی موج آلفا پس از جویدن آدامس پاسخ های روان تنی برانگیخته را نشان می دهد. استنشاق روغن اسطوخودوس به طور قابل توجهی فعالیت آلفا 1 (8-10 هرتز) را در مناطق جداری و خلفی زمانی کاهش می دهد. تغییرات مهم آلفا 1 نیز پس از استنشاق اوژنول یا بابونه مشاهده شد. این داده ها نشان داد که کاهش فعالیت آلفا 1 با وضعیت راحت افراد مرتبط است. کوناگایی (Konagai) و همکاران به منظور درک رابطه محصولات واکنش آمینو کربونیل بر EEG، تأثیر عطر سویا را که در دماهای مختلف گرم می شود، مورد بررسی قرار داد. این نتایج نشان می دهد که محصولات عطری از واکنش آمینو کربونیل فعالیت موج آلفا را افزایش می دهند و مشخص شد که فعالیتهای آلفای آهسته (8-10 هرتز) و تتا در مقایسه با فعالیتهای قبل از قرار گرفتن در معرض روغن نرولی و روغن گریپ فروت در ناحیه پس سری به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و پیشنهاد کرد که این روغنها غیرفعال سازی قشر را کاهش می دهد یا باعث آرامش می شود. در مطالعه دیگری، گزارش شد که بوی بخور ممکن است فعالیت های قشری و پردازش بازدارنده واکنش حرکتی را با افزایش قابل توجه فعالیت آلفا سریع در مناطق خلفی دو طرفه افزایش دهد. به طور کلی، فعالیت موج آلفا بالاتر با کاهش سطح استرس ارتباط زیادی دارد.

 

 

تأثیر عطرها بر فعالیت روانی

 

 

در مورد فعالیت موج تتا، تغییرات در تتا منعکس کننده تغییرات توجه یا بار شناختی است، با کاهش تتا نشان دهنده کاهش سطح توجه است. تاثیر تحریک بویایی مواد معطر (شکلات، نعناع، بادام، توت فرنگی، سبزی، سیر، پیاز و زیره) و غذاهای واقعی (شکلات، لوبیا پخته و ...) بر فعالیت سیستم عصبی مرکزی انسان مورد بررسی قرار گرفت. بوی شکلات و نعناع در مقایسه با کنترل عدم بو فعالیت تتا را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد. بوی تار توس، یاسمن، اسطوخودوس و لیمو به طور قابل توجهی فعالیت تتا را افزایش می دهد. علاوه بر این، دانشمندان اثرات آرام بخش حاد هشت عصاره گیاهی مختلف مانند Valeriana officinalis ، Lavandula off ، Passiflora incarnata ، Piper methysticum ، Melissa off  : Eschscbolzia californica ، Hypericum perforatum و Ginkgo biloba را مورد بررسی قرار دادند. در بین عصاره های مختلف گیاهی، عصاره سنبل الطیب فعالیت دلتا و تتا را به میزان قابل توجهی افزایش داد و همچنین فعالیت بتا را کاهش داد. دانشمندی دیگر تغییرات EEG مربوط به وظیفه را در طول انجام یک کار حسابی ذهنی، تحت تأثیر دوزهای کم الکل مطالعه کرد و گزارش داد که افزایش قدرت قابل توجه تتا مربوط به وظیفه به ویژه در ناحیه پیشانی مشاهده شد. کاواکامی (Kawakami) تأثیر عطرها با اثرات آرام بخش (لیمو، اسطوخودوس و چوب صندل) و اثرات بیداری (یاسمن، یلانگ یلانگ، گل رز و نعناع) را بر فعالیتهای پایانی نمایش بصری (VDT) مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد که عطرها بر تمرکز افراد در کار تأثیر می گذارند و در مقایسه با عدم کنترل عطر آنها را از نظر روانی تثبیت می کنند. 

 

ایزومرهای ترکیبات معطر دارای کیفیت و شدت عطر متفاوتی برای انسان هستند. به عنوان مثال ، در مورد انانتیومرهای 3-methylthiobutanal، یکی رایحه خاصی دارد و دیگری بی بو است. به دلیل تنوع عطر در بین اجزای عطر ایزومری، خواص دارویی و بیولوژیکی آنها نیز به طور قابل توجهی متفاوت است. علاوه بر این، ایزومرها حالتهای متنوعی از رفتار های مغز را نشان می دهند، زیرا آنها بر نقاط مختلف مغز تأثیر می گذارند.

 

ضبط EEG همچنین برای بررسی تأثیر گوش دادن به موسیقی ملایم با/بدون استشمام رایحه ترنج مرکبات بر فعالیت سیستم عصبی خودکار استفاده شد. تغییر منفی نسبت فرکانس پایین به فرکانس بالا در گروه موسیقی ، گروه عطر و گروههای ترکیبی مشاهده شد اما در گروه کنترل مشاهده نشد. گوش دادن به موسیقی ملایم و استنشاق اسانس C. bergamia باعث افزایش آرامش مغز می شود  دانشمندان در مطالعات دیگر از ضبط های EEG برای بررسی تفاوت در فعال سازی نیمکره همراه با واکنش های مختلف لذت به غلظت پایین یک ترکیب واحد (داماسکنون: میوه ای، بوی توت) استفاده کردند. در مطالعه آنها، نتایج نشان داد که یک روند غیرمعمول برای تفاوت های جلویی چپ در EEG به دلیل پاسخ های متفاوت به تمایل به داماسکنون بود و این تغییرات کمی از اثرات عصبی فیزیولوژیکی مرتبط با بوی بد را نشان می دهد. 

 

در خواص روانی - فیزیکی عطر ، اسطوخودوس بیشترین گیاه مورد مطالعه است. چهار گونه مهم Lavandula عبارتند از L. angustifolia ، L. stoechas ، L. latifolia و L. intermedia . اسطوخودوس های مختلف دارای خواص قوم شناسی و ترکیبات شیمیایی اصلی (ژرانیول، لینالول، لینالیل استات، β- کاریوفیلن، β-اوسیمن، ترپینن-4-ا olل و کافور) هستند. اسطوخودوس عمدتا در درمان های آروماتراپی از جمله استنشاق، ماساژ رایحه درمانی، روغن قطره قطره و حمام استفاده می شود. مطالعات قبلی نشان می دهد که اسطوخودوس دارای خواص ضد اضطراب، تثبیت کننده خلق و خو، آرام بخش، ضد درد و سایر خواص محافظ عصبی است. دانشمندان تأثیر اسطوخودوس و رزماری را بر فعالیت EEG، هوشیاری و خلق و خو ارزیابی و مشاهده کردند که گروه اسطوخودوس با افزایش قدرت بتا خواب آلودگی را افزایش داد و گروه رزماری با کاهش قدرت آلفا و بتا پیشانی هوشیاری را افزایش داد. علاوه بر این، عطر اسطوخودوس و رزماری ممکن است باعث تغییر EEG در سمت چپ در بزرگسالان و نوزادانی شود که خطوط پایه بیشتری نسبت به فعال شدن EEG در ناحیه پیشانی راست نشان می دهند. فرناندز (Fernandez) و همکاران تأثیر قرار گرفتن اسطوخودوس یا رزماری بر فعالیت EEG (بر اساس عدم تقارن EEG) را بررسی کرد و پیشنهاد کرد که نوزادان مادران افسرده و غیر افسرده به بوها متفاوت واکنش نشان می دهند. علاوه بر این، اثر L. angustifoliaیونگ و چوی (Jung and Choi) عطر فعالیت الکتریکی مغز را در زنان بزرگسال مبتلا به اختلال خواب بررسی کردند. نتایج نشان داد که عطر L. angustifolia باعث کاهش فعالیت آلفا در ناحیه اکسیپیتال و آهیانه می شود و فعالیتهای تتا و بتا را در افراد با کیفیت خوب خواب به ترتیب در ناحیه پیشانی و پس سری افزایش می دهد. از سوی دیگر ، عطر L. angustifolia باعث افزایش فعالیت تتا در تمام مناطق جمجمه در افرادی با کیفیت خواب ضعیف شد. این داده ها نشان می دهد که عطر L. angustifolia ممکن است برای زنان بزرگسال مبتلا به اختلالات خواب تأثیر مفیدی داشته باشد.

 

علاوه بر این، استنشاق روغن اسطوخودوس منجر به موضوعات فعال تر، تازه تر و آرام تری نسبت به افرادی که روغن پایه را استنشاق می کردند، کرد. روغن اسطوخودوس در مقایسه با روغن پایه فعالیت های موج تتا و آلفا را افزایش داد. نقشه توپوگرافی قدرت پراکندگی بیشتری را به ویژه در ناحیه زمانی و مرکزی دو طرفه برای امواج آلفا نشان داد. این تغییرات تأثیر آرامش بخش استنشاق روغن اسطوخودوس را نشان می دهد. اخیراً، اثر استنشاق اسانس اسطوخودوس ( L. angustifolia ) و ترنج ( Citrus bergamia ) بر ضبط EEG توسط لی (Lee) مورد مطالعه قرار گرفته است. استنشاق اسانس ها به طور قابل توجهی تتا مطلق را در ناحیه پیش پیشانی راست افزایش داد. همچنین تفاوت معنی داری در آلفای نسبی سریع و آهسته پس از استنشاق اسانس در مقایسه با گروه کنترل وجود داشت. این تغییرات EEG نشان داد که هر دو حالت جسمی و روحی پس از استنشاق روغن ضروری پایدارتر و آرام تر شده است. علاوه بر این، مخلوط روغن اسطوخودوس و ترنج موثرتر از روغن اسطوخودوس به تنهایی بود. این گزارشها به وضوح نشان می دهد که روغن اسطوخودوس ممکن است دارویی موثر در درمان اختلالات روانی و فیزیولوژیکی مختلف باشد.

 

در مطالعات دیگر ، اسانس از دانه های Zizyphus jujuba موج تتا را به میزان قابل توجهی کاهش داده و آلفا سریع سریع، گامای نسبی و فرکانس لبه طیفی را 50٪ افزایش داد. این تغییرات نشان داد که روغن دانه Z. jujuba توجه و آرامش مغز را افزایش می دهد. 
اسکوریک (Skoric) واکنش سیستم عصبی مرکزی انسان به بوی لیمو، نعناع وانیلی را مورد بررسی قرار داد. فعالیت موج تتا به دلیل استنشاق عطرها تفاوت قابل توجهی را نشان داد و نشان داد که محرک های بویایی می توانند بر ویژگی های فراوانی فعالیت الکتریکی مغز تأثیر بگذارند. 
 

 

تنوع جنسیتی نیز نقش مهمی در ضبط EEG ایفا می کند. برخی از مطالعات قبلی نشان می داد که مغز مردان و زنان در رابطه با رفتار شناختی به طور متفاوتی جانبی شده است. علاوه بر این، فعالیت EEG مردان و زنان در حال استراحت در پویایی تحریک پذیری شبکه های قشری آنها متفاوت بود و همچنین تفاوت های جنسیتی در شرایط محرک و غیر محرک مشاهده شد. Corsi-Cabrera  تفاوتهای جنسیتی در EEG را در حین فعالیت شناختی در زمان استراحت و در حین حل سه سری وظایف - تحلیلی ، فضایی و مختلط - که هر دو نوع پردازش را می طلبد ، مطالعه کرد. نتایج نشان داد که مردان فعالیت بتا را در مقایسه با زنان به طور قابل توجهی بیشتر نشان می دهند، در حالی که زنان فعالیت نسبی آلفا را به میزان قابل توجهی بالاتر از مردان نشان می دهند. علاوه بر این، تغییرات جنسیتی در نوسانات مربوط به رویداد در طول تحریک بصری ساده قابل توجه است. اخیراً، Sowndhararajan گزارش داد که فعالیتهای بتای مطلق و نسبی در مردان در مقایسه با زنان در طول استنشاق اجزای ایزومری ، (+)-لیمونن و ترپینولن به میزان قابل توجهی تغییر کرده است. علاوه بر این، فعالیت آلفای سریع مطلق در زنان در هنگام استنشاق این ایزومرها به میزان قابل توجهی بیشتر از مردان افزایش یافت. گزارشات قبلی به وضوح نشان داد که تفاوت در مطالعات EEG را می توان به تفاوت در تکنیک ها و شرایط ثبت EEG، جنسیت و همچنین نوع و کیفیت عطرهای تجویز شده نسبت داد.

 

تأثیر استنشاق عطر بر فعالیتهای روانی - فیزیولوژیکی

تأثیر مثبت عطرها عمدتا به رفتار انسان مربوط می شود. یافته های مطالعات قبلی نشان می دهد که سیستم بویایی نقش عمده ای در نحوه رفتار سیستم عصبی مرکزی دارد. دانشمندان اثر فیزیولوژیکی محرک های بویایی را در انسان بررسی کردند؛ همچنین شواهدی مبنی بر اثربخشی رایحه درمانی در درمان فشار خون بالا را مرور کردند. در بررسی حاضر، مطالعات قبلاً منتشر شده در مورد رابطه استنشاق بو و رفتار های روانی - فیزیولوژیکی انسان برهم کنش بین بافت و حس بویایی را با استفاده از رویکرد روانکاوی و الکتروفیزیولوژیکی مورد بررسی قرار دادند

 

داده ها تأیید کردند که استنشاق اسانس بسته به نوع کار بر حساسیت ذهنی متفاوت رایحه تأثیر می گذارد. در مطالعه آنها، استنشاق سرو پس از کار بدنی تأثیر بسیار مطلوب تری نسبت به قبل از کار ایجاد کرد. برای کارهای ذهنی، به نظر می رسد که استنشاق ارس بعد از کار تأثیر مطلوبی ایجاد می کند همچنین بوی نارنج اضطراب را کاهش داده و خلق و خوی مثبت و آرامش را در زنان افزایش می دهد. دانشمندان تأثیر تنفس عطرهای ترجیح (گل رز، یاسمن و اسطوخودوس) بر تمرینات بدنی در دانشجویان کالج را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که استنشاق رایحه های مطلوب فعالیت عروق سفت کننده سمپاتیک عضله را سرکوب می کند. از نظر فعالیت دلسوز عطر، اسانس های فلفل، استراگون، رازیانه یا گریپ فروت در مقایسه با حلال بی بو (تری اتیل سیترات) فعالیت نسبی سمپاتیک را افزایش می دهند. از سوی دیگر، اسانس های رز یا نعناع هندی فعالیت نسبی سمپاتیک را تا 40 درصد کاهش می دهند علاوه بر رایحه اسانس، اجزای بوی فردی نیز بر پاسخ سیستم عصبی خود مختار تأثیر می گذارد. به طور کلی، رفتارهای انسان با فرایندهای توجه، که از خواب گرفته تا بیداری متغیر است، ارتباط تنگاتنگی دارد. عطر روغنهای اساسی مانند نعناع، یاسمن، یلانگ یلانگ و اجزای اسانس فردی (سینول و منتول) به طور قابل توجهی بر اشکال اساسی رفتار توجه تأثیر گذاشت. استنشاق طولانی مدت عطرها بر پارامترهای سیستم عصبی خودمختار و حالات مغز تأثیر می گذارد. علاوه بر این، به نظر می رسد کایرال بودن اجزای بو عامل مهمی در ارتباط با فعالیت بیولوژیکی عطرها است.

 

 

دو دانشمند دیگر بنام کاوانا (Cavanagh) و ویلکینسون (Wilkinson) تأثیر روغن اسطوخودوس بر خواص روانی و فیزیولوژیکی را بررسی کردند. اسانس های بدست آمده از گونه های مختلف لاواندولا قرن ها در صنایع آرایشی و دارویی مورد استفاده قرار گرفته است. در بین گونه های مختلف، L. angustifolia ، L. latifolia ، L. stoechas و L. x intermedia متداول ترین گیاهان هستند. عطر اسطوخودوس استرس را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد و حالت برانگیختگی مغز را افزایش می دهد. در بیماران مبتلا به زوال عقل شدید، جریان عطر با روغن اسطوخودوس در درمان رفتارهای برانگیخته موثر عمل می کند. در مطالعات دیگری تأثیر بویایی اسانس های اسطوخودوس و رزماری را بر عملکرد و خلق و خوی شناختی ارزیابی کردند. گزارش شد که رایحه رزماری و اسطوخودوس با میانگین رتبه پایین تر در مقیاس خستگی اینرسی خستگی همراه بود.

 

کامپنی (Campenni) تأثیر اسطوخودوس (بوی آرامش بخش) و نیرولی (بوی تحریک کننده) بر خلق و خو را مورد مطالعه قرار داد. بوی آرام بخش ضربان قلب و رسانایی پوست را کاهش می دهد، در حالی که بوی تحریک کننده در شرایط معادل عوارض معکوس ایجاد می کند؛ اسطوخودوس شدت درد و ناخوشایندی درد را پس از درمان کاهش می دهد. علاوه بر این، اسطوخودوس به عنوان یک آرامبخش ملایم عمل می کند و برای افزایش خواب عمیق در مردان و زنان جوان استفاده می شود. بوی نارنج و اسطوخودوس باعث کاهش اضطراب و بهبود خلق و خوی در بیمارانی می شود که منتظر درمان دندانپزشکی هستند. اسطوخودوس به طور قابل توجهی سطح استرس و مقادیر شاخص دو طیفی و همچنین شدت درد را با سوزن کاهش می دهد. 

 

نتیجه گیری

بر اساس مطالعات قبلی، می توان نتیجه گرفت که عطرها به طور مستقیم و یا غیرمستقیم بر شرایط روانی و فیزیولوژیکی انسان تأثیر می گذارند. علاوه بر این، مطالعات الکتروانسفالوگراف به وضوح نشان داد که عطرها به طور قابل توجهی فعالیت امواج مختلف مغز را تعدیل می کنند و مسئول حالات مختلف مغز هستند. علاوه بر این، تعدادی از تحقیقات از استفاده مفید از گیاهان معطر مختلف در آروماتراپی حمایت علمی کرده اند. با این حال، این مطالعه در رابطه با تحریک عطر بر فعالیت EEG محدودیت هایی دارد. غلظت عطرها  نیز نقش مهمی در فعالیت EEG ایفا می کند، زیرا غلظت بیشتر چگالی عطر بیشتری را فراهم می کند. بنابراین، ممکن است هنگام استفاده از غلظت های مختلف رایحه، نتایج متفاوت باشد. علاوه بر این، زمان ثبت EEG یک عامل بسیار مهم در دستیابی به قرائت ثابت EEG از آزمایشگاه های مختلف است. بنابراین، هنوز مشخص نیست که آیا عطرها برای مدت طولانی تری از ضبط های EEG با غلظت های مختلف و شرکت کنندگان بیشتر، تأثیر یکسانی را نشان می دهند یا خیر. با توجه به این محدودیت ها ، استانداردسازی و توسعه یک روش استاندارد برای تأثیر عطرها بر فعالیت EEG (مانند زمان ثبت، روش تجویز، غلظت عطر، تعداد محل الکترودها و دارونما) ضروری است. تنها در این صورت است که ما قادر به درک اثر دقیق عطرها بر عملکرد مغز انسان در رابطه با تغییرات امواج مغزی EEG خواهیم بود. هنوز مشخص نیست که آیا عطرها برای مدت طولانی تری از ضبط های EEG با غلظت های مختلف و شرکت کنندگان بیشتر تأثیر یکسانی را نشان می دهند یا خیر. با توجه به این محدودیت ها، استانداردسازی و توسعه یک روش استاندارد برای تأثیر عطرها بر فعالیت EEG (مانند زمان ثبت، روش تجویز، غلظت عطر، تعداد محل الکترودها و دارونما) ضروری است. تنها در این صورت است که ما قادر به درک تاثیردقیق عطرها بر رفتارمغز انسان در رابطه با تغییرات امواج مغزی EEG خواهیم بود. هنوز مشخص نیست که آیا عطرها برای مدت طولانی تری از ضبط های EEG با غلظت های مختلف و شرکت کنندگان بیشتر تأثیر یکسانی را نشان می دهند یا خیر. با توجه به این محدودیت ها، استاندارد سازی و توسعه یک روش استاندارد برای تأثیر عطرها بر فعالیت EEG (مانند زمان ثبت ، روش تجویز، غلظت عطر، تعداد محل الکترودها و دارونما) ضروری است. تنها در این صورت است که ما قادر به درک اثر بخشی دقیق عطرها بر عملکرد مغز انسان در رابطه با تغییرات امواج مغزی EEG خواهیم بود.

اگر علاقه مند به کسب اطلاعات بیشتر در رابطه  با موضوعات عطر و ادکلن هستید خواندن مقاله های زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:

1- راهنمای تشخیص خانواده های عطر و ادکلن

2- چگونه می توانید عطر شخصی خود را در خانه تهیه کنید؟

3- تاریخچه پیدایش عطرها

4- شخصیت بویایی با ایناگرام (ENNEA GERAM)

5- چطور ماندگاری عطرها بیشتر شود ؟

6- تفاوت ادکلن، عطر، ادوپرفیوم و ادوتویلت در چیست؟

7- نحوه تشخیص عطر اورجینال از عطر تقلبی

8- تاثیر عطرها در زندگی ما